اسفند ۰۱، ۱۳۸۹

قصه زندگی



همه در همان ثانیه‌ها و دقایق حضورشان قصه زندگی خود را ناگفته می‌گویند...

...............................................
عکس از خودم


بهمن ۲۹، ۱۳۸۹

سناریو های آشنا


دیگر سناریو‌های زندگی آشناتر و تجربه شده تر از آنند که فراز و نشیبهایشان نگران و نا آرامم کند.
گاه مدل خاصی از زندگی آدمی را چنان در خویش محبوس میکند که همه درهای تغییر، رشد و تحول را به روی خود بسته می‌بیند.
اینجاست که باید علیه ثبات طغیان کرد و امنیت حاصل از ثبات را فدای رشد حاصل از حرکت نمود و خطرهایش را به جان خرید.
اما آدمی از دهه سوم زندگیش که گذشت معمولا دیگر انگیزه‌هایش برای ایجاد تحولات بزرگ در زندگی کمرنگ‌تر می‌شود. دیگر دوست ندارد قدم به وادیهای تجربه نشده‌ای بگذارد. دیگر حوصله سختی و خطر را ندارد.
...شکستن آن مدل زندگی برایم سخت بود. جرات به خرج دادن چقدر آدمی را سبک‌بار میکند!
حال که با کودکان سروکار دارم، زندگی را بهتر می‌فهمم. حال که به آدمها نزدیکترم زندگی را عمیقتر و سازنده‌تر می‌یابم و دوست داشتن را بهتر یاد می‌گیرم.

.......................................................
عکس: از خودم . ساحل بابلسر.