آذر ۰۷، ۱۳۸۹

برگهای نافرجام

نوشتن براي نويسندگان اصيل نوعي زايش است.
آنها ناخود آگاه مي نويسند شايد بدون اينکه بدانند چرا و چگونه و براي که.  آنها واسطه بي اختيار فرود آوردن حرفها از عالم درون به عالم بيرونشان هستند. آنها هرگز  براي نوشتن زور نميزنند، بلکه اين  حرفها هستند که از درونشان به بيرون فوران ميکند .
 بسياري از اين آفرينندگان بي اختيار نميتوانند آثارشان
 
را به دست مخاطبانشان برسانند.
 گروهی از آنها در اينکه آيا اصلا آثارشان مي تواند
 
مخاطبي داشته باشد يا نه دچار ترديدند.
 گروهی اصلا دوست
 
ندارند شناخته شوند .
بعضی از عاقبت نشر آثارشان در هراسند.
...
اينگونه است که هزاران هزار برگ نافرجام
 نوشته مي شود وقبل از اينکه کسي آنها را بخواند از بين ميرود . خود نويسنده نابودشان ميکند و يا بعد از او اطرافيان نا آگاهش. بعد از مرگ نويسنده يکي از اطرافيان صدايش را در مياورد که   ا...دفترچه خاطرات متوفي پيدا شد !




هیچ نظری موجود نیست: