آنکه عقلش عقل خاکيست اعمال را بر اساس فوايد دنيايي شان انجام ميدهد فوايدي که خودخواهيهاي غريزي او را ارضا مي کنند و هميشه هدف خود است نه خدا حتي در اعمالي که ظاهرا براي خداست در زندگي روز مره :
لذتهاي غريزي ، تامين نيازهاي مادي که به راحتي به حرص و طمع تبديل مي شود ،
قدرت طلبي و برتري جويي نسبت به ديگران : حسادت و رقابت
مورد تاييد و تشويق قرار گرفتن ، شناخته شدن ،
حفظ خود و آنچه به دست اورده است : ترس از دست دادن و صدمه خوردن که به محافظه کاري منجر مي شود
و در اعمال ديني : تضمين خوشبختي خود در آنطرف بوسيله داد و ستد با خدا : چون خدا صاحب مستقيم املاک آنطرف معرفي شده ، براي خريد به او مراجعه مي کنند و شرايطش را مي پذيرند . اینجا نیز هدف "خود غريزي"است و خدا تنها يک طرف معامله !
لذتهاي غريزي ، تامين نيازهاي مادي که به راحتي به حرص و طمع تبديل مي شود ،
قدرت طلبي و برتري جويي نسبت به ديگران : حسادت و رقابت
مورد تاييد و تشويق قرار گرفتن ، شناخته شدن ،
حفظ خود و آنچه به دست اورده است : ترس از دست دادن و صدمه خوردن که به محافظه کاري منجر مي شود
و در اعمال ديني : تضمين خوشبختي خود در آنطرف بوسيله داد و ستد با خدا : چون خدا صاحب مستقيم املاک آنطرف معرفي شده ، براي خريد به او مراجعه مي کنند و شرايطش را مي پذيرند . اینجا نیز هدف "خود غريزي"است و خدا تنها يک طرف معامله !
اما آنکه از عقل الهي بهره مند است اعمال را بر اساس تاثير معنويشان در راه رسيدن به خالقش انجام مي دهد
بنا بر اين به سادگي از هر عملي که در اين راه تاثير منفي داشته باشد مي گذرد هر چند آن عمل متضمن نفعي بزرگ در زندگي يا رسمي عام و موکد در جامعه اش باشد ؛
و هر عملي را که در اين راه داراي تاثير مثبت باشد انجام مي دهد هر چند از ديد همگان آن عمل فاقد دليل معقول و منطقي باشد ويا يک رسوايي يا حماقت بزرگ خوانده شود يا محکوم شمرده شده و موجب طرد و حتي مرگش شود !
بنا بر اين به سادگي از هر عملي که در اين راه تاثير منفي داشته باشد مي گذرد هر چند آن عمل متضمن نفعي بزرگ در زندگي يا رسمي عام و موکد در جامعه اش باشد ؛
و هر عملي را که در اين راه داراي تاثير مثبت باشد انجام مي دهد هر چند از ديد همگان آن عمل فاقد دليل معقول و منطقي باشد ويا يک رسوايي يا حماقت بزرگ خوانده شود يا محکوم شمرده شده و موجب طرد و حتي مرگش شود !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر