آذر ۱۳، ۱۳۸۹

مشتریان ساندویچ

وبلاگهایی را میخوانی پر از نظر و موضع گیری در برابر مسایل روز، پر از اعلام حمایت یا اعتراض و اعلام انزجار، هواداری و طرفداری یا مخالفت و انتقادات کوبنده... موضع گیری هر روزه در برابر اخبار هر روزه...
در نگاه اول از اینهمه فعال بودن، به روز بودن، حساسیت و مسولیت در برابر مسایل روز باید خوشحال بود؛ و واقعا هم در جای خودش و نسبت به اکثریت سرگرم بازیهای ابلهانه، بسیار جای امیدواری است بیداری این گروه،
اما کمی که پیشتر روی می‌بینی آنجا ها یی که باید بصیرتی داشت و عمقی و بینشی تا در دامهای ظریف و ناپیدا  نیفتاد و اسیر بازیهای مکارانه اربابان نشد یا کوته نظری و کمبود آگاهی و تیز بینی  سردمداران خیر خواه جریانهای محبوب خلق را کشف کرد، اینها غالبا درجا زده‌اند و همسان رهبران کم فروغشان نتوانسته اند چالشها و خطرات و انحرافاتی را که در معرض آنند دریابند و برایش تدبیری و چاره ای بیندیشند و موضعشان و رایشان جز انتخابی از بین ساندویچهای آماده شده یا طراحی شده نیست؛ مصرف کننده اند و پیداست که مصرف کننده همیشه در معرض چیز خور شدن است! بین آنچه به ایشان عرضه میشود حتما یکی را انتخاب میکنند و هرگز از این مرحله فراتر نمیروند تا بیندیشند که شاید آنچه شایسته انتخاب شدن است اساسا در میان این عرضه ها نباشد؟
این همان تراِژدی آزادی قبل از آگاهی است که انسان مغرور غربی بدان مفتخر است: آزادی در انتخاب ساندویچ! مساله ممنوعیت حجاب نشان داد که یک گام اگر از ساندویچ خوری فراتر بروی غرب همه ادعاهایش را در حقوق بشر نادیده میگیرد تا خفه ات کند. چقدر تولید کننده مختار بودن خطرناک است! در همه جا
 خطرناک است.  در این باب تحمل غرب بیشتر است. 





هیچ نظری موجود نیست: