mds, 1x.com |
لحظاتی از زندگیم که در ذهنم حک شدهاند، همه شان از دید عقل لحظات مهمی نیستند. لحظاتی هستند که اهمیتشان را بر اساس حساسیتهای خودم میتوانم درک کنم. هنوز گاهی به جاهایی میرسم که ناچار میشوم بر خلاف میلم از ادعای بزرگ وحدت عقل و احساس دست بکشم و اعتراف کنم که این دو در آن موارد از هم فاصله داشتهاند.
گاهی احساس به قاطعانه ترین شکلش پیروز میشود.
اغلب تنشهای حل ناشدهای بین عقل و احساس باقی میمانند که چه بسا از قلمرو توجه آگاهانه نیز خارجند و این ریشه تعارضهای فکری و عملی میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر