آذر ۰۹، ۱۳۸۹

قدرتمندان شریف و ضعفای بی شرف


جامعه اي که در آن  "حق داران  فاقد قدرت"  نتوانند حق خود را در کمال قدرت از زور مندان بگيرند هرگز داراي ارزش نخواهد بودآنطور که یادم مانده این جمله را در یک سخنرانی به عنوان حدیث نبوی شنیدم و یک حقیقت محض به نظر میرسد . حرفهایی هستند که وجدان آدمی آنها را بیدرنگ تایید میکند و دیگر نیازی نیست سندش را ببینیم  و به کسی وصلش کنیم تا به استناد آنها بخواهیم از آن دفاع کنیم ...
اما امروز...آيا ديده ايد که رعيتي بتواند حاکمي را به دادگاه بکشاند ؟
ديده ايد که يک فرد عادي بتواند عليه مسولي اعلام جرم کند و او را پاي ميز محاکمه بکشاند ؟
ديده ايد که فرودستي بتواند قدرتمندي را به جرم توهين و بي حرمتي به محکمه بکشاند ؟
وقتي قدرت آفريننده حق و حرمت و شرافت باشد ، در صحنه حقوق متقابل ملت و حکومت  تنها قدرتمندان هستند که مي توانند حقوقي را که براي خود قايل شده اند ،در کمال قدرت از مردم بستانند  .
در اين صحنه اگر هم جرمي واقع شود  ، جرميست که بي قدرتي در حق قدرتمندي مرتکب شده است . اينجا ديگر بحث از حقوق متقابل بي معنيست . چرا که اگر هم بي قدرت حقي داشته باشد  ، آنست که قدرتمند براي او تعريف ميکند  و قايل ميشود . بي قدرت حق ندارد حقوقي را از پيش به عنوان حقوق انساني  براي خود متصور باشد  و اگر هم باشد هرگز نخواهد توانست آنها را طلب کند ، که اگر ندادند عليه آنها که بايد مي دادند اعلام جرم کند . اين قدرتمند است که حقوق بي قدرت را تعيين ميکند و هر وقت دلش خواست و هر اندازه  که خواست به او مي دهد .
نمونه کوچکش روابط کارگر و کارفرما و نمونه بزرگترش حقوق متقابل ملت و حکومت .



هیچ نظری موجود نیست: