باز گشتم به وبلاگ قبلیم
تسلیتهای تبعید
www.fain.blogfa.com
به علت فیلتر بودن بلاگر
و مشکلات متعاقب آن
آذر ۲۸، ۱۳۹۰
آذر ۱۷، ۱۳۹۰
فرایند زندگی
جریان دایمی آزمایش الهی در زندگی آنرا به فرایندی همیشه پویا و بارور با قابلیتهای ماهوی عالی و در اوج زیباییهای حقیقی تبدیل میکند که هر کس فراخور ظرفیتش توان درک و کشف سهم خود را از آن داراست.
آزمایش الهی همیشه در عالیترین شکل خویش در حال رخ دادن است. زیباییهای ذاتی نهفته در زندگی در هر لحظه از آن برای هر انسانی در حال عرضه شدن است. اگر ما در بیشتر اوقات چنین دریافتی نداریم، علتش آلایشهای خودمان است. آلایشهایی که حواسمان و فهممان را ضعیف میکنند.
حتی در بدترین اوقات زندگیمان که در پایینترین سطح وجودی خویش به سر میبریم، در تکراری ترین روزمرگیها، در کسل کننده ترین روزها، در حقیرانهترین و مفلوکترین زندگیها، در سختترین بیماریها، در جبر آمیزترین شرایط، باز فرایند زندگی به عالیترین شکل خود به آدمی امکان انتخابی در جهت رشد یا تباهی میدهد و حامل معانی بلندی از زیبایی و حقیقت است که برای همان انسان گرفتار قابل کشف و درک و بهره گیری است.
آزمایش الهی همیشه در عالیترین شکل خویش در حال رخ دادن است. زیباییهای ذاتی نهفته در زندگی در هر لحظه از آن برای هر انسانی در حال عرضه شدن است. اگر ما در بیشتر اوقات چنین دریافتی نداریم، علتش آلایشهای خودمان است. آلایشهایی که حواسمان و فهممان را ضعیف میکنند.
حتی در بدترین اوقات زندگیمان که در پایینترین سطح وجودی خویش به سر میبریم، در تکراری ترین روزمرگیها، در کسل کننده ترین روزها، در حقیرانهترین و مفلوکترین زندگیها، در سختترین بیماریها، در جبر آمیزترین شرایط، باز فرایند زندگی به عالیترین شکل خود به آدمی امکان انتخابی در جهت رشد یا تباهی میدهد و حامل معانی بلندی از زیبایی و حقیقت است که برای همان انسان گرفتار قابل کشف و درک و بهره گیری است.
تاثیر زمانی- مکانی
فاصله زمانی - مکانی ما نسبت به یک رویداد در برداشت و قضاوتمان درباره آن موثر است.
نیایش- 5
خدایا
هر بار که با خواندن کلام تو به سخنی میرسم که مرا به تامل وامیدارد، تو را سپاس میگذارم که مرا به حال خویش وانگذاشتهای وبر گوش جانم مهر ننهادهای تا از بیشمار خوانندگان بدون درک کلامت نباشم؛ سپاس که هنوز با من سخنی داری و هنوز خواندن حرفهایت برایم بی نتیجه نیست...
هر بار که با خواندن کلام تو به سخنی میرسم که مرا به تامل وامیدارد، تو را سپاس میگذارم که مرا به حال خویش وانگذاشتهای وبر گوش جانم مهر ننهادهای تا از بیشمار خوانندگان بدون درک کلامت نباشم؛ سپاس که هنوز با من سخنی داری و هنوز خواندن حرفهایت برایم بی نتیجه نیست...
آذر ۱۶، ۱۳۹۰
منظومه شخصی
اتفاقات خاص و تاثیرگذار و شگفتیهای حادث در میان روزمرگیها را نیز باید مثل خوابها و رویاها و الهامها جایی یادداشت کرد. شاید روزی این نشانه ها با هم ارتباط یابند
و معنایی که از مجموعه شان درک میشود به یک رمز گشایی بزرگ از معنا و هدف و رسالت زندگی تبدیل شود.
و معنایی که از مجموعه شان درک میشود به یک رمز گشایی بزرگ از معنا و هدف و رسالت زندگی تبدیل شود.
تبعید - 8
...
بیهودگیهای مکرر
وقاحتهای پنهان
عصبیتهای پوچ
حرصهای درنده
هوسهای کور
خندههای زشت
زشتیهای آراسته
دروغهای مصلحتی
فریبهای موقر
دامهای جذاب
...
بیهودگیهای مکرر
وقاحتهای پنهان
عصبیتهای پوچ
حرصهای درنده
هوسهای کور
خندههای زشت
زشتیهای آراسته
دروغهای مصلحتی
فریبهای موقر
دامهای جذاب
...
آذر ۱۵، ۱۳۹۰
گیر دادن
توکای مقدس در یادداشتی پرسیده ممکن است به طرحهایش گیر بدهند؟
برایش در کامنتی نوشتم:
"اگر بخواهند به کارتان گیر بدهند و چیزی را به چیزی ربط بدهند میدهند. شک نکنید که بهانه اش را پیدا میکنند حتی از بی ربط ترین دلایل هم که شده استفاده میکنند. فقط مساله اینست که تشخیص بدهند لازم است حالی از کسی بگیرند. حتی دیگر نیاز به دلیل تراشیدن هم ندارند. نیاز ندارند برای کسی توضیح بدهند که چرا. پس کارتان رابکنید و به این مسایل که در آن مطلقا از شما کاری ساخته نیست فکر نکنید. البته از بعضیها ساخته است. میتوانند کارهایی بکنند که هرگز کسی بهشان گیر ندهد. این آدم هفت خطی میخواهد. شما که نیستید؟"
برایش در کامنتی نوشتم:
"اگر بخواهند به کارتان گیر بدهند و چیزی را به چیزی ربط بدهند میدهند. شک نکنید که بهانه اش را پیدا میکنند حتی از بی ربط ترین دلایل هم که شده استفاده میکنند. فقط مساله اینست که تشخیص بدهند لازم است حالی از کسی بگیرند. حتی دیگر نیاز به دلیل تراشیدن هم ندارند. نیاز ندارند برای کسی توضیح بدهند که چرا. پس کارتان رابکنید و به این مسایل که در آن مطلقا از شما کاری ساخته نیست فکر نکنید. البته از بعضیها ساخته است. میتوانند کارهایی بکنند که هرگز کسی بهشان گیر ندهد. این آدم هفت خطی میخواهد. شما که نیستید؟"
آذر ۱۴، ۱۳۹۰
به یاد ماندنیها
mds, 1x.com |
لحظاتی از زندگیم که در ذهنم حک شدهاند، همه شان از دید عقل لحظات مهمی نیستند. لحظاتی هستند که اهمیتشان را بر اساس حساسیتهای خودم میتوانم درک کنم. هنوز گاهی به جاهایی میرسم که ناچار میشوم بر خلاف میلم از ادعای بزرگ وحدت عقل و احساس دست بکشم و اعتراف کنم که این دو در آن موارد از هم فاصله داشتهاند.
گاهی احساس به قاطعانه ترین شکلش پیروز میشود.
اغلب تنشهای حل ناشدهای بین عقل و احساس باقی میمانند که چه بسا از قلمرو توجه آگاهانه نیز خارجند و این ریشه تعارضهای فکری و عملی میشود.
آذر ۱۳، ۱۳۹۰
فست فود اطلاعاتی
1984- جرج ارول |
رسانه ها فست فود اطلاعاتی شدهاند برای آنها که وقت ندارند
نه رساننده حرف مردم به ارباب قدرت که برعکس شیر فهم کننده مردم با افاضات قدرتمندان.
افاضاتی آکنده از دروغ فریب چاپلوسی و حماقت که به تهوع آور ترین شکلش از دهان خودشان و مزدورانشان بیرون میاید؛
تا فکرها هم چون کالاهای تولید انبوه، یکدست و یکپارچه مطابق میل آنها شوند.
بازسازیهای دوره ای
انسان در تبعید، انسان در معرض آلودگیهاست. در معرض شیطان، غفلت از ذات آسمانی خویش، فریفتگی دنیا.
این در معرض بودن واقعیتی بی انقطاع و پیوسته است که هر لحظه به گونه ای براو حادث میشود و میزان مقاومت او در برابر این سیل دمادم بستگی به میزان آگاهی، بیداری و حساسیت روحی و وجدانی و نیز نوع برنامه معنوی زندگیش دارد.
دربرنامه معنوی ایی که اسلام برای انسان در تبعید پیش بینی نموده دوره های بازسازی معنوی منظمی که با عنوان احکام عبادی شناخته میشود برای زدودن غبارهای تبعید از جان کارایی نجاتبخشی دارد:
هر لحظه که نیاز بود: ذکر ها و نیایش
پنج بار در شبانه روز : نماز
یک روز در هفته : توصیه های مربوط به روز جمعه
یک ماه در سال : روزه
یک دوره چهل روزه پرهیز : چله گرفتن
لا اقل یکبار در زندگی : حج
این در معرض بودن واقعیتی بی انقطاع و پیوسته است که هر لحظه به گونه ای براو حادث میشود و میزان مقاومت او در برابر این سیل دمادم بستگی به میزان آگاهی، بیداری و حساسیت روحی و وجدانی و نیز نوع برنامه معنوی زندگیش دارد.
دربرنامه معنوی ایی که اسلام برای انسان در تبعید پیش بینی نموده دوره های بازسازی معنوی منظمی که با عنوان احکام عبادی شناخته میشود برای زدودن غبارهای تبعید از جان کارایی نجاتبخشی دارد:
هر لحظه که نیاز بود: ذکر ها و نیایش
پنج بار در شبانه روز : نماز
یک روز در هفته : توصیه های مربوط به روز جمعه
یک ماه در سال : روزه
یک دوره چهل روزه پرهیز : چله گرفتن
لا اقل یکبار در زندگی : حج
آبان ۲۲، ۱۳۹۰
اشتباه
اشتباه نکردن ممکن نیست
کمتر اشتباه کردن هوشیاری میطلبد
تکرار نکردن اشتباهات گذشته که از فرط تکرار به عادت بدل شده اند، هوشیاری، اراده، تمرکز، تلقین و ... میطلبد!
کمتر اشتباه کردن هوشیاری میطلبد
تکرار نکردن اشتباهات گذشته که از فرط تکرار به عادت بدل شده اند، هوشیاری، اراده، تمرکز، تلقین و ... میطلبد!
آبان ۱۰، ۱۳۹۰
چرخش آزاد
وقتی مساله مهمی برای اندیشیدن، نوشتن یا تصمیم گرفتن دارم و به قطعیتی نمیرسم اجازه میدهم موضوع چند روزی همینطور برای خودش در ذهنم تاب بخورد و بچرخد! تا بالاخره نقاط مبهم خود بخود برایم روشن شوند و به پارامترهای لازم برای نهایی کردن قضیه برسم. این شاهکار خودکار و خودبخودی ضمیر ناخود آگاه(؟) ذهن است که همیشه به دادم میرسد.
آنسوی پرده ها
من گدا نیستم، کشاورزم/ عکس از www.akkasee.com |
http://www.akkasee.com
امروز این عکس را در گالری دیدم. باز بر قدرت و تاثیر گذاری این هنر ایمانی صد چندان آوردم و دیدم که چگونه گاه یک تصویر از هزاران کلمه فراتر میرود...
آبان ۰۲، ۱۳۹۰
تردید
دو شب قبل .حدود 9 شب. جلوی یک کافه تریا:
داخل ماشین بودیم که متوجه پسرکی شدیم روی سکوی مغازه ای نشسته بود. از سرما کمی خودش را جمع کرده بود و گاهی سرش را روی زانوهایش میگذاشت گاهی هم سرش را بین دستهایش میگرفت. احتمال دادیم نیازمند باشد. همسرم گفت به مناسبتی چیزی به او بدهیم. گفتم باید بفهمم واقعا نیازمند است یا از آن گداهای سازماندهی شده است؟
رفتم کنارش نشستم:
: اینجا چیکار میکنی؟
- از مدرسه اومدم مادرم مریضه براش 500 تومن پول میخوام
:خونه تون کجاست؟
- اسلام اباد
:میتونی بری کمیته امداد!
-اونا چیزی نمیدن
چند لحظه در سکوت همانجا ماندم. متقاعد نشده بودم که واقعا نیازمند است. برگشتم و با نقل گفتگویمان با اطمینان به همسرم گفتم که ماجرایش ساختگی هست. او چیزی نگفت.
الان که فکر میکنم از قضاوتم مطمئن نیستم.
داخل ماشین بودیم که متوجه پسرکی شدیم روی سکوی مغازه ای نشسته بود. از سرما کمی خودش را جمع کرده بود و گاهی سرش را روی زانوهایش میگذاشت گاهی هم سرش را بین دستهایش میگرفت. احتمال دادیم نیازمند باشد. همسرم گفت به مناسبتی چیزی به او بدهیم. گفتم باید بفهمم واقعا نیازمند است یا از آن گداهای سازماندهی شده است؟
رفتم کنارش نشستم:
: اینجا چیکار میکنی؟
- از مدرسه اومدم مادرم مریضه براش 500 تومن پول میخوام
:خونه تون کجاست؟
- اسلام اباد
:میتونی بری کمیته امداد!
-اونا چیزی نمیدن
چند لحظه در سکوت همانجا ماندم. متقاعد نشده بودم که واقعا نیازمند است. برگشتم و با نقل گفتگویمان با اطمینان به همسرم گفتم که ماجرایش ساختگی هست. او چیزی نگفت.
الان که فکر میکنم از قضاوتم مطمئن نیستم.
مهر ۳۰، ۱۳۹۰
مهر ۲۶، ۱۳۹۰
مهر ۰۷، ۱۳۹۰
تاملات- 28
از گذشته خبر میدهد، از آینده خبر میدهد، از دل و درونیات آدمیان خبر میدهد، از واکنش آدمیان در قبال آنچه بر آنها خواهد رفت و آنچه خواهند گفت ...به راستی در برابر اینهمه عقل و دانستنیهای ما چقدر حقیر مینماید؟ و کدام وجدان بی آلایش است که در شگفت نشود و در حقانیتش تردید کند؟
مهر ۰۴، ۱۳۹۰
همراهی -2
عکسهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــایمان را چاپ کردم . عکسهایی که خودمان گرفته بودیم. خودم ویرایش کردم. چقدر مستقل بودن لذت بخش است! و طریقه مخصوص زندگی شخصی داشتن هویت بخش! به جز یک مورد در ژستهایمان از مدلی تقلید نکردیم. همیشه یادم میاید که بالا ترین لذتها را در زندگیم از کارهایی مثل این که خودم دست اندر کار آفرینش چیزی بودم برده ام . خلقی نه تکراری و تقلیدی که از سر خواست و سلیقه و حس شخصی.
مرداد ۲۴، ۱۳۹۰
شرح این قصه
هشت ماه اخیر در تلاطمی گذشت که اندیشه را چندان یارای حضور نبود. درست که زندگی، خود تلاطم است اما گاه شدتش امان میبرد. زندگی، علی الحسابی میشود با هول و سرسام وعجله که از چون منی در آن جز بهت و گیجی چندان خاصیت دیگری بروز نیابد...
معمولا سختی ابتدای هر کوچ در غنای تاثیرات سازنده نهایی و پایدارش محو میشود.
بند ها را بریدن باری سبک برداشتن و رفتن و ساکن شدن در جایی دیگر: قصه ای تکراری که بزرگترین و عمیقترین تاثیرات را در روحم گذاشته است...
...................................
عکس از خودم
تیر ۰۴، ۱۳۹۰
لحظات تعیین کننده
مهمترین لحظه زندگی آنها که با واقعیت، خرد و علم ارتباط روشن و سازندهای برقرار نکرده اند یا ارتباط خود را با آنها از دست دادهاند، زمانیست که نتیجه عینی و نهایی این دوری را -که اغلب فاجعه بار است ـ بی پرده و بی دفاع حس میکنند و از آن گریزی نمی یابند و در درون خود ـ با وجود توجیهاتی که برای دیگران می بافند تا نتیجه را تقصیر دیگران و شانس و روزگار بیندازندـ در می یابند که مقصر اصلی خودشان بودهاند. چه بسا این لحظه اولین باریست که بطور جدی درباره موضوعی تامل کرده اند. اینجاست که اگر هنوز ذره ای وجدان و خرد و واقع بینی در وجودشان مانده باشد میتوانند به تغییرات سازندهای در زندگیشان برسند.
..................
عکس از ؟
خرداد ۰۷، ۱۳۹۰
حرمت نفس
اینکه ناتانیل براندن دین باور نیست مانع نمیشود تا ارزشهای او را نبینیم. عالم و محققی بی غرض و اصیل که علمش را در خدمت پول قرار نداده است و ابعاد مهمی از ماهیت روانی انسان را مورد تحلیل عمیق علمی قرار داده است. معروفترین کتاب او "حرمت نفس " (1969) مطلقا کتابی بازاری نیست و برای خوشایند عوام نوشته نشده است. مدتها بود در روانشناسی کتابی در این سطح نخوانده بودم. وقتی علم در خدمت انسان باشد تا چه اندازه میتواند راهگشا شود!
خرداد ۰۶، ۱۳۹۰
موفقیتهای پوچ
" اغلب مردم با پیروزیهای تهی مواجه میشوند: بعد از موفقیتهایشان میفهمند آنچه برای رسیدن به اهدافشان از دست دادهاند با ارزشتر از دستاوردهایشان بوده است." (استفان کاوی)
معمولا در تعیین اهداف و اولویت آنها دو عامل کمتر دیده میشود یا درست ارزیابی نمیشود:
1. تاریخ انقضای اهداف و دوره زمانی اهمیتشان و نمودار تغییر اهمیت یک هدف با زمان-
ارزیابی اینکه هدفی که امروز برایمان مهم است در آینده به خاطر تغییر زاویه دیدمان یا هر تغییر دیگری چقدر مهم خواهد بود ساده به نظر نمی رسد.
2. بهای لازم برای رسیدن به یک هدف-
تخمین تقریبی اینکه در جریان رسیدن به یک هدف چه بهایی را باید بپردازیم و اینکه آیا چنین بهایی برای چنان هدفی قابل قبول است ؟ این نیز ارزیابی ساده ای نیست به خصوص وقتی بدانیم دیدگاه ما راجع به ارزش هدف و بهای لازم برای رسیدن به آن به تناسب مرحله ای از زندگی که در آن هستیم ممکن است تغییر کند.
...................................
عکس از Eden Ochoa Iniesta - 1x.com
اردیبهشت ۲۶، ۱۳۹۰
تا همیشه
آنکه فقط احساسم را برانگیزد لحظاتی مرا مشغول خویش دارد
آنکه فقط عقلم تاییدش کند مورد احترام و مشورتم خواهد بود
اما آنکه را احساس و عقلم هردو آشنایش مییابند تا همیشه دوست خواهم داشت، حتی اگر زنده نباشد بخشی از زندگیم خواهد بود...
اردیبهشت ۱۸، ۱۳۹۰
رودرروی اشتباهات
ابعاد و اهمیت واقعی اشتباهم را نه هنگام اندیشیدن به آن با فراغ خاطر و به دور از تبعاتش، که هنگام تنها شدن با نتیجه یا نتایج آن اشتباه در مییابم، و این قسمتی هست که بسیار کم نصیبم شده: فقط در این هنگام است که بی دفاع و بی بهانه در برابر آینه تمام قد و بی پرده اشتباهم قرار می گیرم...
قویترین و موثرترین دریافتها را از حقایق کسانی داشته اند که عملا در زندگیشان با آنها مواجه شدهاند نه کسانی که صرفا به آن حقایق فکر کردهاند. اما زندگی همه درسهایش را به همه کس نمی آموزد و برای درک این دسته از حقایق اندیشیدن تنها راه ممکن است.
قویترین و موثرترین دریافتها را از حقایق کسانی داشته اند که عملا در زندگیشان با آنها مواجه شدهاند نه کسانی که صرفا به آن حقایق فکر کردهاند. اما زندگی همه درسهایش را به همه کس نمی آموزد و برای درک این دسته از حقایق اندیشیدن تنها راه ممکن است.
فروردین ۲۶، ۱۳۹۰
فروردین ۱۳، ۱۳۹۰
اسفند ۲۷، ۱۳۸۹
اسفند ۲۳، ۱۳۸۹
درسهای بیداری- مقدمه
مجموعه یادداشتهای "درسهای بیداری" که ازین پس بطور ناپیوسته ارایه خواهد شد، شامل نقل قولهایی از آموزگار بیداریمان علی شریعتی است که به گمان من حاوی مهمترین دیدگاههای او بودهاند.
برخی نقلها به صورت نقل به مضمون آورده خواهند شد و مرجع مورد استفاده بعد از هر نقل آورده میشود.
نظراتی که از خودم بعد از بعضی نقل قول ها بطور جداگانه خواهم آورد احتمالا به علت نداشتن تخصص در حیطههای فکری ایشان خالی از اشتباه نخواهد بود اما ابراز نظر حداقل چیزی هست که هر کسی باید حق آنرا داشته باشد.
هر تغییری از اندیشه آغاز میشود و هر تلاشی برای دعوت به اندیشیدن و بیان حرفها و نظرها را باید گرامی داشت.
.................................................
پ ن: نامرتبط
* "برای گذران زندگی تنها دو روش هست: یکی اینکه چنان زندگی کنی که گویی هیچ چیز معجزه نیست؛ دیگر اینکه چنان زندگی کنی که گویا همه چیز معجزه است" (آلبرت اینشتین)
برخی نقلها به صورت نقل به مضمون آورده خواهند شد و مرجع مورد استفاده بعد از هر نقل آورده میشود.
نظراتی که از خودم بعد از بعضی نقل قول ها بطور جداگانه خواهم آورد احتمالا به علت نداشتن تخصص در حیطههای فکری ایشان خالی از اشتباه نخواهد بود اما ابراز نظر حداقل چیزی هست که هر کسی باید حق آنرا داشته باشد.
هر تغییری از اندیشه آغاز میشود و هر تلاشی برای دعوت به اندیشیدن و بیان حرفها و نظرها را باید گرامی داشت.
.................................................
پ ن: نامرتبط
* "برای گذران زندگی تنها دو روش هست: یکی اینکه چنان زندگی کنی که گویی هیچ چیز معجزه نیست؛ دیگر اینکه چنان زندگی کنی که گویا همه چیز معجزه است" (آلبرت اینشتین)
I believe in the sun even when it is not shining *
.I believe in the love even when I do not feel it
(سطوری که به خطی بد روی دیوار سلولی در زندان کولونی که در بمبارانهای جنگ جهانی دوم ویران شد نوشته شده بود)
اسفند ۱۴، ۱۳۸۹
اسفند ۰۱، ۱۳۸۹
بهمن ۲۹، ۱۳۸۹
سناریو های آشنا
دیگر سناریوهای زندگی آشناتر و تجربه شده تر از آنند که فراز و نشیبهایشان نگران و نا آرامم کند.
گاه مدل خاصی از زندگی آدمی را چنان در خویش محبوس میکند که همه درهای تغییر، رشد و تحول را به روی خود بسته میبیند.
اینجاست که باید علیه ثبات طغیان کرد و امنیت حاصل از ثبات را فدای رشد حاصل از حرکت نمود و خطرهایش را به جان خرید.
اما آدمی از دهه سوم زندگیش که گذشت معمولا دیگر انگیزههایش برای ایجاد تحولات بزرگ در زندگی کمرنگتر میشود. دیگر دوست ندارد قدم به وادیهای تجربه نشدهای بگذارد. دیگر حوصله سختی و خطر را ندارد.
...شکستن آن مدل زندگی برایم سخت بود. جرات به خرج دادن چقدر آدمی را سبکبار میکند!
حال که با کودکان سروکار دارم، زندگی را بهتر میفهمم. حال که به آدمها نزدیکترم زندگی را عمیقتر و سازندهتر مییابم و دوست داشتن را بهتر یاد میگیرم.
.......................................................
عکس: از خودم . ساحل بابلسر.
اشتراک در:
پستها (Atom)